بخشی از اپوزسیون جمهوری اسلامی ایران، بە ویژە سلطنت طلبان و اشخاصی مانند شهریار آهی، از همان آغاز شکلگیری اعتراضات سیاسی در جنبش ژینا صراحتا اعلام کردند کە خواستار تعامل با افراد هستند، نە سازمانها و احزاب سیاسی. بە نظر شما چە عواملی باعث اتخاذ چنین رویکردی شدە است؟ تحلیل شما در این بارە چیست؟
در جغرافیای سیاسی ایران شاهد زیست ملت و گروههای جنسی، جنسیتی، مذهبی و … مختلفی هستیم که با ورود مدرنیته به ایران حق و حقوق اولیهشان پایمال شده است، ملتها و گروههایی که در طول صد سال اخیر در ایران هیچ جایگاهی نداشتهاند و همیشه در حاشیه قرار گرفتهاند. تقلیل ستم ملی و جمعی به فردی، تنها پاک کردن صورت مسئله است، زیرا آنچه که بعنوان صدای اعتراض در جغرافیای ایران میشنویم، تنها مطالبات فردی نیست. به عنوان مثال، بیش از هشت دهه است که ملت کورد خود را سازماندهی کرده و از دل جامعهی کوردستان احزابی شکل گرفتهاند کە برای حقوقشان مبارزه میکنند. اما سازمانها و گروههای مرکزگرا تنها خود را تحزب یافته دانسته و دیگر احزاب را انکار میکنند. پسر شاه سابق از ملتهای کورد، عرب، بلوچ و … به عنوان قبیله و عشیره نام میبرد در حالی که این گروههای اجتماعی خود را همچون ملت میدانند. عشیره و قبیلهها گروههای اجتماعیای هستند کە سنتی بوده و نمیتوانند در سیاستهای کلان جامعه نقشی فعال داشته باشند و دلیل استفاده چنین کسانی از عنوان قبیله و عشیره نیز به همین منظور است. تاریخ شاهنشاهی نیز بە روشنی این مساله را نشان میدهد. در نتیجه از آنجایی که به چندصدایی باور نداشته و احزاب گوناگون را انکار میکنند، در ائتلافهای پوپولیستی نیز با افراد و عمدتا سلبریتیها گروههایی تشکیل میدهند، زیرا ائتلاف با احزاب نشان دهندهی پـــذیـــرش وجود احزاب است.
در دوران اوج جنبش ژینا جریانات ایرانی بە این شعار پوپولیستی روی آوردە بودند کە باید همە باهم و یک صدا تا براندازی جمهوری اسلامی کار کنیم. بعد از تغییر رژیم می توان دربارە تفاوتها و نظام سیاسی آیندە صحبت کرد. بە نظر شما این مکانیزم برای تغییر رژیم در ایران مناسب است؟
اینکه همه با هم علیه رژیم جمهوری اسلامی بجنگیم لازمەی شکست جمهوری اسلامی است، ولی در کوردی ضرب المثلی با این مفهوم داریم که در میدان مبارزه باید مبارزه را به اتمام رساند. اینکه بعد از تغییر رژیم سر میز مذاکره مینشینیم، فریبی بیش نیست و در تلاش برای انقلاب قبلی در سال 57 نیز دیدیم که با همین شگرد حقوق ملتها، زنان و دیگر گروهها پایمال شد. نتیجەی چنین مبارزهای تنها رژیم چینجی در بین طالبان قدرت است. هر انقلابی المان و ویژگیهایی دارد که در روند و تداوم یک جنبش شکل میگیرد و دغدغەی جنبش ژن، ژیان، ئازادی، تغییر عمامه به کلاه نیست؛ این ذهنیتها هستند که تغییر میکنند تا انقلابی درونی شکل بگیرد. اگر انقلاب ژن، ژیان، ئازادی در طول این مبارزه ذهنیتها را تغییر دهد و اینکه بدون سلطەی گروهی بر گروه دیگر و با حفظ همەی تنوعات و حقوق میتوان در کنار همدیگر به شیوهی مسالمتآمیز زندگی کرد، درک شود، آن وقت در طی مسیر مبارزه جامعه دگرگون میشود؛ وگرنه تغییر حاکمان مشکلی از مشکلات جامعه حل نمیکند.
آیا می توان جنبش ژینا را یک جنبش فمنیستی دانست؟ با ارائە یک تعریف فمنیستی از این جنبش جنبش ملی کورد و تداوم این جنبش برای آزادی، کە زنان نیز نقشی پر رنگ در آن داشتە اند، در کجای قرار خواهد گرفت؟
همانطور که از شعار این جنبش مشخص است، این جنبش یک جنبش فراگیر است کە مطالبات زنان یکی از محورهای اصلی آن است. زن که در طول تاریخ تحت ستم سیستم مردسالاری بوده، اولین واژه این شعار را تشکیل میدهد و این جنبش نیز به دلیل قتل حکومتی ژینا امینی و ظلم به زن در ایران آغاز شد و ادامه یافت، پس آشکار است که بُعد حقوق زنان برجستهتر باشد. این جنبش کە خواستگاه آن کوردستان است و خود نیز مخالف مرزهای ساختگی است، از کوردستان فراتر رفته و مسئلهی ملی دیگر ملتهای ایران را نیز در برمیگیرد، ملتهای بلوچ، عرب و … نیز جنبش ژن، ژیان، ئازادی را جنبش خود میدانند. ژن، ژیان، ئازادی از ستم بە زنان، ستم به ملتها، ویران شدن محیط زیست، به حاشیه کشیدە شدن هر گروه اجتماعی، سیاسی، مذهبی و آزادی میگوید، مطالبات ملت کورد و هــر ملت دیگری کـــه خود را بخشی از این جنبش بدانند را دربــــرمیگیـــرد.
انتظار می رفت کە احزاب شرق کوردستان همراە با ملتهای بەحاشیەراندە شدە دیگر در ایران یک منشور مشترک ارائە دهند. اگر چنین منشوری تدوین شود، باید دارای چە ویژگی هایی باشد؟
احزاب کورد دهەهاست فعالیت میکنند و اساسنامەی آنها مشخص است، اما انتظار میرود در بزنگاههای تاریخی همکاری موثری با هم داشته باشند، در یک سال اخیر شاهد کنفرانسهایی بودهایم که نمایندگان برخی از احزاب با هم در آن شرکت کردهاند و همین تبادل نظر و گفتگوها اگر در سطح وسیعتری ادامه داشته باشد، تاثیرگذار است، همچنین شاهد حضور نمایندگان ملتهایی همچون بلوچ و عرب در کنفرانسهای مشترک با ملت کورد هستیم و در داخل نیز، حمایت ملتهای مختلف از همدیگر بر هیچ کس پوشیده نیست. همین تبادل نظرها، همکاریها، حمایتها و فعالیتهاست کە میتواند آینده را رقم بزند. ملت خود در حال تمرین حمایت و یکی کردن مطالبات هستند و احزاب و نمایندگان ملتها نیز روابط خود را بیشتر میکنند و این کارآمدتر از نوشتن منشور از طرف چند نفر و تعمیم آن به کل جوامع است. چەبسا در طی همین ارتباطها همکاریها و کنفرانسها منشوری نیز ارائە شود، اما آنچه مهم است همین روند است تا از دل جامعه آیندهای آزاد و دموکراتیک رقم بخورد.
اساس منشور، اساسنامه یا هر سند دیگری برای مشخص کردن نقشهی راه و مطالبات نیز باید بر اساس خواست مردم و آنچه در خیابانها فریاد میزنند باشد. دموکراسی، حقوق ملتها، زنان، کویرها، آزادی و حفظ اکوسیستم و … که اساس زندگی مسالمتآمیز هستند لازمهی برنامهای است که میتواند زندگی را برای همه به ارمغان آورد. صرف منشور نمیتواند نمادی از همبستگی و برنامهی عملی باشد، به عنوان مثال دیدیم چند نفر کە خود را نماینده مردم میدانستند منشور ارائه دادند و طولی نکشید که جمع آنها از هم پاشیده شد، در نتیجه آنچه اهمیت دارد، فعالیت عملی در جهت همصدایی برای رسیدن به اهداف است.
برخی بر این باورند کە در جنبش ژینا برخی از مناطق مانند کوردستان مطالبات متفاوتی با مرکز داشتند و مطالبات ملی کوردستان نیز در این جنبش مشهود بود. آیا در این صورت می توان از واحدی بە نام مردم ایران سخن گفت؟
مطالبات ملت کورد، بلوچ، عرب، ترک، گیلک و… با مطالبات مرکز متفاوت است، زیرا حقوق این ملتها پایمال شدەاست و خواهان حقوقشان هستند. به نظرم آنچه در حال حاضر اهمیت دارد این است که برای سیستمی تلاش کنیم که تنوعات و تفاوتها را بپذیرد و حقوق همەی ملتها و گروههای سیاسی، مذهبی و تنوعات جنسی و جنسیتی را تامین کند. بنظر من در صورت تامین همهی حقوق ملی و فردی، میتوان به صورت مسالمتآمیز در کنار هم زندگی کرد. اگر ملت کورد حق تعیین هویت خود را داشتهباشند، بنظرم میتوانیم خود را کوردستانی، ایرانی، خاورمیانهای و جهانی تعریف کنیم. البته که این نظر شخصی من است و چنین مسائلی باید در سطحی گسترده مورد بحث و بررسی قرار گیرد، اما آنچە اهمیت دارد این است که هر سیستمی حق تعیین سرنوشت مردم را قبول داشته باشد.
آیا سرکوب و خشونت دولتی قادر بە پایان دادن بە جنبش ژینا است؟ نظر شما دربارە آیندە جنبش ژینا چیست؟
رژیم تنها میتواند مردم را به صورت مقطعی سرکوب کند، اما نمیتواند از تغییر نگرشها جلوگیری کند. میتوان گفت در یک سال اخیر دیدگاه مردم به بسیاری از مسائل تغییر کردهاست. به عنوان مثال ملتهایی که با تبلیغات و تلاش رژیم خود را در برابر یکدیگر میدیدند، اکنون حامی همدیگر هستند، نوع نگاه به خواست زنان تا حدی تغییر کرده و جامعه در حال دگرگونی است. انقلاب اجتماعی و سیاسی (نە رژیم چنج) به زمــــان نیـــاز دارد و در رونــــد ایــــن انقلـــاب و مبـــارزە و در نتیجەی آن مستبـــدان شکست خواهند خورد.