ئارامتر بخوێنەوە!
موانع و راهکارهای توسعه کشاورزی ڕۆژهەڵات
شیلان هەوشاری
مقدمه
از آغاز پیدایش انسان بر روی این کره خاکی، تأمین نیازهای اولیه از حیاتیترین فاکتورها، برای تنازع بقا و بالا بردن کیفیت زندگی انسان محسوب شده است. اگر چه در طول تاریخ انسان در این راه نقاط عطف و تاریک فراوانی را تجربه کرده است، اما بصورت آگاهانه و ناآگاهانه همواره به تلاش خود در این راه ادامه داده است. تا اینکه با کشف ادوات و ابزارهای جدید و همچنین شکل گیری تمدن و فرهنگهای نوین، انسان از طریق کسب علوم و فنون کشاورزی و دامپروری تهیه نیازهای اولیه خود را در طول تاریخ بەصورت هدفمند و برنامهریزی شده نموده است و بدین طریق از ریسک قحطی و گرسنگی کاسته است. لذا کشاورزی و رونق آن در یک منطقه از دیر باز به مثابه رشد فرهنگ و تمدن در آن منطقه بوده است، طوریکه امروزه دانشمندان علوم باستان شناسی اگر بخواهند سیر ایجاد و تکامل تمدنی را در یک منطقه بررسی نمایند به کاوش ابزارآلات و چرایی و چگونگی کشاورزی در آن منطقه میپردازند. کشاورزی در قرنهای متمادی تنها محور کارآفرینی و اشتغال انسان بوده است که با رشد شهرنشینی و شروع فرآیند صنعتی شدن در جهان و خصوصاَ کشورهای توسعه یافته، باز هم کشاورزی در کنار صنعت و خدمات توانسته بعنوان یکی از بازوهای مهم اشتغالزایی مطرح باشد. هم اکنون بطور مستقیم و غیر مستقیم میلیونها نفر از سراسر جهان به آن اشتغال دارند. امروزه یکی دیگر از روشهای نوین و خطرناک استعمار و استثمار ملتها توسط تولیدات کشاورزی، تولید گیاهان و دامهای تراریخته (ترانسژنیک) که با انتقال ژن از منابع مختلف زیستی به گیاهان زراعی و دامهای موجود، حاصل میشوند. محصولات ترانسژنیک علاوه بر اینکه میتوانند مزایای متعددی از جمله افزایش مقاومت گیاهان و دامها به استرسهای زنده و غیر زنده و همچنین بهبود عملکرد کمی و کیفی را داشته باشند، خطرات بالقوهی فراوانی را هم دارند از جمله اینکه کشورهای صادر کننده تولیدات گیاهی و دامی با استفاده از این تکنولوژی و از طریق دستکاری ژنتیکی هدفمند تولیدات کشاورزی و عرضه آن به کشورهای مقصد و بازارهای مصرف که خود قادر به تولید غذای جمعیت موجود نیستند، قادرند نوعی از استثمار و استعمار را به بار بیاورند که فاکتورهای بقای نسل، سلامت و امید به زندگی انسان را به خطر بیندازد که در چنین مواردی جبران خسارت آن بسیار سخت و گاهاَ غیر قابل جبران است.
کردستان و مناطق کردنشین خاورمیانه به گفته اندیشمندان و صاحبنظران باستان شناسی و علوم اجتماعی از سکونتگاههای بسیار اولیه انسان و محل پرورش بسیاری از تمدنهای بشری است که اکثر محققین بصورت متفق القول این مناطق را گهواره تاریخ تمدن بشریت میدانند. این ادعا به این دلیل است که در کاوشهای صورت گرفته در این مناطق انبارهای غله و ابزارآلات کشاورزی پیدا شده است که بعضاَ قدمت آنها به 70 هزار سال پیش برمیگردد، که نمونه آنها در جهان بینظیر یا کم نظیر است. بر اساس یافتههای هارلان، کردها 7000 سال پیش از میلاد مسیح با کشاورزی و دامداری روستانشینی را آغاز نمودهاند، طوریکه اروپائیان 4000 سال پس از کردها از مرحله تاریخی توحش به مرحله بربریت رسیدند. این شواهد نه تنها ثابت میکند که کردها از پیشروان حرفه کشاورزی و ایجاد تمدن بشری در جهان بودهاند، بلکە گواهی بر مطلوب بودن این مناطق برای کشت و زرع و دامداری نیزهست که از دیر باز مردمان این مناطق به آن مشغول بوده و هستند. هم اکنون نیز 30 تا 50 درصد مردمان مناطق کردنشین بصورت مسقیم و یا غیر مستقیم به کشاورزی اشتغال دارند. از آنجایی که به دلایل سیاسی و امنیتی صنعت در کردستان توفیق چشمگیری نداشته و امیدی بهتوفیق آن هم نیست و از دیگر سو خدمات نیز در این مناطق ضعیف است، بنابراین کشاورزی همچنان و همانند گذشته نقطه امید و محور اساسی برای توسعه این مناطق محسوب میگردد. مردمان این مناطق در صورتی که بخواهند تغییری مثبت در وضعیت و معیشت خود ایجاد و در راستای آبادانی این مناطق نقش سازنده ایفا نمایند، بایستی در توسعه پایدار کشاورزی این مناطق به مفهوم واقعی آن سهیم گردند.
خاکهای مناطق کردستان از رده خاکهای مالی سول میباشد که از حاصلخیزترین خاکهای دنیا محسوب میگردد، همچنین این مناطق از شرایط اقلیمی متنوع و مطلوبی برخوردار میباشند که شرایط کشت و تولید طیف وسیعی از گیاهان زراعی، باغی، دارویی و صنعتی را داراست.
کردستان با داشتن مراتع غنی و بسیار ارزشمند شرایط ویژهای برای دامپروری نیز دارد که میتواند با برنامهریزی مناسب، جایگاه ویژهای را در منطقه و جهان به خود اختصاص دهد. علی رغم پتانسلهای بالقوه فراوان، بخش کشاورزی کردستان بعنوان محور اصلی توسعه مغفول مانده و هم اکنون نیز مشکلات عدیدهای سر راه بالفعل نمودن آنها وجود دارد که مهمترین آنها عدم آگاهی ،تخصص و توجە حکومت بە آن است. متأسفانه در این مناطق تلاشی منسجم، برنامه محور و هدفمند برای نشر و کسب آگاهی و تخصص واقعی در راستای آبادانی صورت نمیگیرد و به همین دلیل فقر و محرومیت با سرعت تصاعدی و باورنکردنی در حال افزایش است. لذا به جد تأکید میگردد، آنچه که برای توسعه کشاورزی این مناطق به عنوان محور اصلی توسعه پایدار، حیاتی است ترویج آگاهی و تخصص میان توده مردم در این زمینه میباشد. این امر میتواند بصورت آموزشهای فنی و حرفهای کوتاه مدت به وقوع بپیوندد. باید توجه داشت فقر در این مناطق بجایی رسیده که بسیاری از مردمان این مناطق توان پرداخت هزینه آموزشهای فنی و حرفهای را ندارند. لذا بخش خصوصی حتی با سرمایه گذاریهای کوچک میتواند برای توسعه کشاورزی مناطق کردنشین و آبادانی این مناطق بسیار مثمرثمر باشد. اوضاع سیاسی و امنیتی، عدم آگاهی و تخصص توده مردم در زمینه کشاورزی و بیمار بودن سیستم اداری سازمان جهاد کشاورزی و منابع طبیعی، شرایط را برای سوء استفاده از منابع طبیعی، معادن و تسهیلات کم بهره کشاورزی خاص مناطق کردنشین مساعد و فراهم نموده است که تداوم این روند کردستان را در آینده نزدیک با خطرات جدی زیست محیطی مواجه مینماید.
حفاظت آب و خاک
آب متداولترین و حیاتیترین ماده طبیعی است که مقدار آن رابطه مستقیم با نزولات آسمانی دارد. به طور متوسط مقدار سالانه نزولات آسمانی در سطح کره زمین در حدود 66 سانتیمتر برآورد شده است. خاک که در حد واسط اتمسفر و لیتوسفر قرار گرفته است، نقش مهمی را در ذخیره آب و یا ایجاد جریانهای سطحی ایفا مینماید. تقریباَ 70 درصد نزولات آسمانی از راه تبخیر و تعرق به صورت بخار آب به اتمسفر بر میگردد.مقدار آبی که عملاَ در چرخههای هیدرولوژیکی جریان دارد درصد بسیار ناچیزی از آب موجود در سطح کره زمین را تشکیل میدهد.بطور کلی کمتر از 3% آب سطح زمین شیرین است که قسمت عمده آن هم به صورت تودهها یا ورقههای یخی است. مقدار آبی که در هوا ، خاک، دریاچهها و رودخانهها وجود دارد نیز فقط 3% درصد کل آب موجود در سطح زمین میباشد. بنابراین مقدار 005/0 درصد آب موجود در خاکها با توجه به اینکه ذخیره آب مورد نیاز گیاهان میباشد از اهمیت زیادی برخوردار است.ظهور تمدن و تشکیل شهرها در حواشی برخی رودخانههای خاور نزدیک آغاز گردیده است. قدیمیترین و معروفترین سد جهان در مصر با بیش از 5000 سال سابقه به منظور تأمین آب آشامیدنی، آب آبیاری و احتمالاَ کنترل سیلابها بنا شده است. در حال حاضر نیز با افزایش روز افزون جمعیت و در نتیجه افزایش شدید احتیاجات غذایی و پوشاکی مدیریت منابع آبی از اهمیت روز افزونی برخوردار است. افزایش سریع نیاز آب در بعضی از شهرها منجر به رقابت شدید مصرف آب برای کشاورزی و صنعت گردیده است. منظور از حفاظت آب، استفاده از مجموعهای از روشها و تکنیکهایی است که منجر به هدایت بیشتر آب به درون خاک و استفاده بهتر از آب ذخیره شده.
خاک محیطی طبیعی است جهت حفظ و رشد نباتات، این مهمترین تعریفی بوده است که از آغاز پیدایش کشاورزی برای خاک وجود داشته است، اگرچه با ایجاد شهرها اهمیت خاک بعنوان شالوده راهها و ساختمانها از دیدگاه مهندسی نیز شناخته شد. در حال حاضر خاک برای بسیاری از مصارف مهندسی از جمله دفن زبالهها و مواد زائد دیگر نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
در اواخر قرن نوزدهم خاک شناسان تعریف جامعتری از خاک ارائه داده و خاک را به منزله یک توده طبیعی متشکل تعریف نمودهاند. خاک نتیجه اثرات عوامل زیستی و محیطی؛ نظیر اقلیم (اثرات درجه حرارت و رطوبت)، ماکرو و میکروارگانیسمها و توپوگرافی در طول زمان بر روی مواد معدنی ناپیوسته قشر سطحی پوسته زمین است. بدین سبب خاک از لحاظ بسیاری از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی با موادی که از آن ناشی گردیده است متفاوت میباشد.انسان با بهره برداری از اراضی کشاورزی، جنگل، مرتع و شهرسازی تغییرات بسیار وسیعی را در خاکها ایجاد نموده است. از جمله این تغییرات میتوان فرسایش خاک، فرونشست زمین، زهکشی خاک، شوری خاک، کاهش یا افزایش مواد آلی و غذایی به خاک، تراکم خاک و سیلگیری را نام برد. برخی از این گونه اقدامات را میتوان در زمره کارهای مفید و اصلاحی و گروهی دیگر را در ردیف اعمال مضر و تخریبی قرار داد. در مناطق کردنشین اعمال مضر و تخریب بر روی منابع خاک و آب چندین برابر میانگین کشوری و جهانی میباشد که علت آن نیز به دو دلیل است ١- تلاش دولت برای تضعیف بیش از پیش نقاط قوت این مناطق بعنوان تنها راه حل توسعه (منابع خاک و آب) ٢ – حضور مدیران دولتی فاسد.
بدلیل توپوگرافی خاص، کوههای مرتفع و بارندگی سالیانه نسبتا بالا (برای مثال در نواحی مثل بانه، پاوه و مریوان به بیش از ٩٠٠ میلیمتر در سال میرسد) مناطق کردنشین شرق کردستان از منابع غنی آب برخوردار است و در طول تاریخ همواره رودخانههای خروشان دمنده روح به زندگی ساکنان این مناطق بودهاند. این رودخانه در بیشتر اوقات زمینهای دیگر بخشهای کردستان را نیر درنوریده (خصوصاَ جنوب کردستان) و زمینهای آن مناطق را نیز سیراب میکنند. ولی در دوران نظام اسلامی حاکم بر ایران سیاست نادرست و خصمانهای در این رابطه در پیش گرفته شده است و به چندین صورت در پی ضربه زدن به این منبع مهم حیات در کردستان برآمدهاند١- ساخت سدها: ساخت سد اگر بر اساس ارزیابی اکولوژیک و بر مبنای طرح آمایش سرزمین باشد در مناطقی کە منابع آبی کافی وجود ندارد می تواند نقش موثری در توسعە یک منطقە داشتە باشد اما آنچە در کردستان روی دادە بر مبنای اصول یاد شدە نبودە و ساخت این سدها به دلیل از بین بردن رودخانههای تاریخی با مسیر طولانی خود لطمات جبران ناپذیری بر اکوسیستم منطقه پدید آورده است که در یکی دو دهه آینده آثار سوئ آن ملموستر خواهد بود(برای مثال ریزگردهایی که در حال حاضر ایلام، کرمانشاه، کردستان و ارومیه را درگیر نموده است). ٢- انتقال آب این سدها به خارج از مناطق کردنشین شرق کردستان و تخصیص کمتر از ٥ درصد آن به مردمان این مناطق!. برای مثال آب سد آزاد نگل را با خسارت سنگین زیست محیطی به همدان منتقل میکنند، آب سد چراغ ویس سقز، سد بانه، سد کاظمی بوکان و رودخانه زاب سردشت را برای کشاورزان ترک و احیای دریاچه ارومیه منتقل کردهاند. آب سد داریان را با تونل میخواهند به کربلا منتقل کنند و سرنوشت دهها سد دیگر در این مناطق به همین صورت است. ٣- تبدیل این مناطق به مناطق غیرقابل سکونت، طوریکه مردمان بومی بر اثر فشار بیکاریو شرایط زیست محیطی نامساعد (مثل ایلام و کرمانشاه) مجبور به کوچ به مناطق صنعتی شوند و در آنجا نیز در مدت زمان اندک در فرهنگ آن مناطق هضم گردند. ٥- ضربه زدن به منابع آبی فقط از طریق ساخت سدها نیست بلکه از عدم ارائه حمایت یکسان برای به روز کردن سیستمهای آبیاری در این مناطق نیز صورت میگیرد، برای نمونه در سال ٩٤ بودجهای بلاعوض استان همدان برای اجرای سیستم آبیاری به روز برای سطح 150 هزار هکتار بوده است در حالی که در همان زمان این مقدار برای استان کردستان تنها برای ٢ هزار هکتار بوده است. همچنین مدیران فاسد، غیر بومی و غیر متخصص در این مناطق مجوز حفر چاههای عمیق و نیمە عمیق زیادی را بدون بررسی های کارشناسی و فقط با اخذ رشوه دادهاند! که در صورت حفظ این روند، پیش بینی میگردد ظرف ٢٥ سال آینده این مناطق به بیابانهای لم یزرع تبدیل شوند و کانونی جدید برای ریزگردها ایجاد نمایند و یا انکە شاهد فرونشست زمین باشیم (برای مثال دشت قروه و دهگلان در ظرف ٥ سال اخیر ١٧ سانتیمتر نشست داشته است). همچنین بودجه تخصیصی برای انجام کارهای پیشگیرانه در زمینه آبخیزداری (احداث سدهای گابیونی، حفظ و احیای مراتع، بذرپاشی ، مقابله با آتش سوزی و ….) در مناطق کردنشین کمتر از ٣٠ درصد میانگین کشوری است.
تعیین الگوی کشت
تعیین الگوی کشت به معنی بررسی جامع شرایط اقلیمی و پتانسیلهای بالقوه یک منطقه و برنامهریزی صحیح برای کشت اقتصادی و پایدار گیاهان زراعی و باغی متناسب با آن منطقه میباشد که در این صورت علاوه بر حفظ منابع طبیعی (خاک و آب) آن منطقه، رشد اقتصادی پایدار و مطمئن حاصل خواهد شد و توسعه صنایع جانبی پیشرفته مرتبط با آن محصولات در آن مناطق سبب اشتغالزایی میشود. اگرچه در کل ایران کمتر به این مهم پرداخته شده است، ولی با کمال تأسف این امر در مناطق کردنشین به هیچ وجه در دستور کار قرار نگرفته و صدمات زیادی را به این مناطق وارد ساخته است.برای نمونە استان آذربایجان غربی (ارومیە) یکی از مناطق مستعد کشاورزي (زراعت آبی و دیم) در ایران است. در این منطقە زراعت آبی و دیم از گذشته مرسوم بوده است. اما این استفاده ها در اکثر مناطق استان بر اساس خصوصیات اکوسیستم و توجه به توان طبیعی و اکولوژیکی آن نبوده که در نتیجه باعث فرسایش، تخریب و کاهش تولید این اراضی شده است. کشاورزان منطقه محصولات خود را (خصوصا گندم دیم) در شیبهاي نامناسب یعنی بالاتر از 12 درصد کشت می کنند. آنچه مسلم است ادامه تخریب ها و عدم توجه به پتانسیل هاي موجود موجب نابودي این اراضی شده است.
در ارتباط با طراحی الگوی کشت بهینە مطالعات عمدەای توسط محققان کرد در دانشگاە های کردستان و آزاد مهاباد صورت گرفتە است کە می توانست مبنای برای توسعە منطقە کردستان باشد. برایمثالسهرابیوهمکارن(١٣٩٠) گزارشکردندکەبابهینهسازيالگويزیستمحیطیدشتمهاباد،کهیکیازمهمتریندشتهايحوزهآبریزدریاچهارومیهبهشمارمیرود،باعثکاهشمیزانآبمصرفیسالیانەدرحدود ٢٤ الی ٣١ میلیونمترمکعبدردشتمهابادمیشودکهنهایتابهدریاچهارومیهمیریزد. اما مسئولان جمهوری اسلامی هرگز بە این پژوهش ها توجە نکردند.
گیاهان دانهای گرامینه(غلات)
با وجود دیمهای حاصلخیز در شرق کردستان کشت و تولید گندم و جو رونق چشمگیری دارد بطوریکە در سال زراعی ٩٥-٩٦بالاترین سطح برداشت دیم با ٠٣/ ١٢ در ایران متعلق بە استان کردستان(استان سنندج)می باشد.اما مشکل اساسی کشاورزان کردستانی در این رابطه عدم وجود سیلوهای کافی، خرید و پرداخت به موقع پول گندم و جوهای تحویلی است که همین مسئله سبب شده که دلالهای فرصت طلب در چنین شرایطی گاهاَ تا نصف قیمت محصولات گندم و جو کشاورزان کردستانی را خریداری نمایند. در گذشته نه چندان دور در شرق کردستان مقدار بالایی برنجکشت و تولید گردیده است برای مثال برنج عنبربوی ایلام شهرت بالایی داشته است که به صورت آپلند (غیرغرقاب) کشت و کار میگردد، هم اکنون نیز به مقدار اندک کشت و تولید میشود. در اطراف زریوار مریوان و پائین دست شهر سنندج روستاهای حسن آباد، چناره و … به میزان قابل توجهی برنج کشت و تولید شده است. این رویه صحیح و بجا در حالی رو به نابودی و فراموشی سپرده است که سالانه 6 میلیون تن برنج هندی (برنج مصنوعی) با درصد بالای از ماده سرطانزای آرسنیکوارد کشور ایران شده و علاوه بر صدماتی که به سلامت انسانها وارد مینماید.
در رابطه با ذرت باید گفت که ذرت یک گیاه گرمادوست است و در بیشتر مناطق گرمسیری مانند کرمانشاه و ایلام قابل کشت است. اگر چه ذرت بیشتر از ٥٠٠ کاربرد متنوع دارد ولی در ایران بیشترین کاربرد آن در تهیه خوراک دام و طیور است. کشت این محصول در روانسر، کرمانشاه و ایلام در سالهای اخیر متداول بوده است ولی به دو دلیلاشتیاقبرایکشتآنکاهشیافتهاست: یکی مافیایی واردات خوراک دام و طیور و دومی مشکل کم آبی (این محصول آب زیادی نیاز دارد).
گیاهان دانهای بقولات
بقولات از تیره لگومینوز میباشند. انواع لوبیا، سویا، نخود، عدس، ماشک گل خوشهای، خلر و … از گیاهان مهم این گروه میباشند. این گیاهان میزان پروتئین بالایی دارند، به همین دلیل در مناطقی که دسترسی به پروتئینهای حیوانی کمتر است (مانند هند، آفریقا و غرب آسیا) جایگزین بسیار مناسب و ارزانتری برای تأمین نیازهای پروتئینی جامعه میباشند. غنی از عناصر ریزمغذی مانند آهن، مس و روی با قابلیت جذب بالا هستند. از آنجایی که غلات اسید آمینه لوسین و بقولات اسید آمینه تریپتوفان ندارند، بهتر است این دو در ترکیب با هم در تهیه غذا استفاده شوند. این گیاهان به دلیل همزیستی با باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن هوا حاصلخیزی خاک را افزایش میدهند و مطلوب است در شرایط دیم در تناوب زراعی با گندم و جو قرار گیرند. علارغم بازار خوب و قیمت بالای این محصولات که هم اکنون برای لوبیا، عدس و نخود کیلویی 000/10 تومان میباشد اما سطح زیر کشت و تولید آنها در ایران و شرق کردستان به دلایل زیر بسیار کمتر از توان و نیاز جامعه میباشد. 1- عدم امکانات لازم کاشت و برداشت: برای مثال کشاورز قادر نیست 30 هکتار نخود را کشت و سپس با دست برداشت نماید. همچنین عملکرد پائین ارقام متداول در ایران و کردستان و عدم دسترسی به ارقام پرعملکرد مزید علت شده است.برای مثال میانگین عملکرد جهانی نخود دیم900 تا 1000 کیلوگرم در هکتار است، در حالی که این میزان در ایران 300 کیلوگرم است.2- مافیای دیرینه واردات حبوبات در ایران از دیگر عوامل رشد نیافتگی کشت این محصولات است. این افراد با ارز دولتی اقدام به واردات حبوبات مینمایند و با سود هنگفت به فروش میرسانند. با اینکه شرایط آب وهوایی در ایران برای کشت این محصولات بسیار مطلوب است ولی سالانه هزاران تن نخود از ترکیه، هند و پاکستان و هزاران تن عدس از چین به کشور وارد میگردد. با این وجود شرق کردستان از لحاظ تولید حبوبات رتبه چهارم را در ایران دارد. با توجه به دیمهای زیاد، نیروی کار فراوان و بازار بسیار مطلوب حبوبات، کشت این محصولات خصوصاَ نخود و عدس راهکار بسیار مناسبی برای رشد تولید و بهبود اقتصاد مناطق شرق کردستان است. صنایع جانبی این محصولات مانند کنسرو لوبیا، سویای خشک، کنسرو نخود و … طرفداران زیادی در جهان دارد. از راهکارهای توسعه کشت وکار این محصولات در شرق کردستان تنظیم تاریخ کاشت خصوصاَ کشت انتظاری در اواخر پائیز (سارده کئ ل)، خاکورزی به موقعو درست با ادوات تخصصی، استفاده از ارقام اصلاح شده سازگار با منطقه و تناوب صحیح زراعی است.
گیاهان علوفهای:
گیاهان علوفهای طیف وسیعی از خانوادههای گیاهی هستند که دلیل داشتن درصد بالای پروتئین، شاخ و برگ لطیف و نازک به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم(سیلویی) به مصرف دام میرسند. شرق کردستان از دیرباز از قطبهای دامپروری در خاورمیانه بوده است، تأمین علوفه نیز نقش اساسی را در موفقیت دامپروری ایفا مینماید. در نظام سنتی دامپروری، دامها برای نصفی بیشتر از سال در فضای آزاد برای چرا به چراگاه (مراتع) برده میشوند و در ماههای سرد سال از علوفه خشک جمع آوری شده از همین مراتع در فضای بسته تغذیه میشوند. اگر چه به دلیل چراگاههای غنی و فراوان در شرق کردستان امروزه هم دامپروری(دامهای سبک) به سبک سنتی میتواند یکی از مسیرهای اشتغالزایی و مولد مهم باشد اما قادر به تأمین نیازهای جامعه از لحاظ تولید شیر و گوشت نیست. به همین دلیل شرق کردستان لازم است بصورت صنعتی یا حداقل نیمه صنعتی به این مقوله ورود نماید. متأسفانه واحدهای صنعتی که در شرق کردستان تاکنون در یکی دو دهه اخیر با زحمت فراوان راهاندازی شده است همه و همه به شکست انجامیده است. با بررسیهای کارشناسی مشخص شده است که عامل اصلی این عدم موفقیت عدم برنامهریزی برای تأمین علوفه در منطقه با قیمت متعارف و مقرون به صرفه بوده است. اگر چه در ایران بالای 80 درصد علوفه واحدهای تولیدی صنعتی وارداتی است، باید گفت در کردستان نیز به هیچ وجه از رویکردهای جدید و به روز برای تولید علوفه استفاده نشده است و همین امر نیز عامل اصلی شکست پروژههای صنعتی بزرگ دامپروری (شیری و گوشتی) شرق کردستان است. با وجود دیمهای حاصلخیز شرق کردستان و میانگین بارندگی بالا در بسیاری از این مناطق کشت گیاهان علوفهای دیم در این مناطق مغفول مانده است. اسپرس (خاشه)، یونجه، خلر، ماشک گل خوشهای، سورگوم و شماری از گیاهان مرتعی از جمله گیاهان علوفهای ارزشمندی هستند که میتوان آنها را در شرایط دیم کشت نمود و با توسعه آن انقلاب عظیمی در دامپروری صنعتی و نیمه صنعتی شرق کردستان ایجاد نمود. استفاده از گلخانههای هیدروپونیک بسته از جمله راهکارهای نوین، پیشرفته و مقرون به صرفه برای تولید گیاهان علوفهای است که علاوه بر تولید میزان خیلی بالایی علوفه در ظرف مدتی کوتاه 30-25 روز با قیمت بسیار پائین در مقایسه با دیگر روشها به میزان بسیار زیادی نیز از مصرف آب جلوگیری مینماید و در مقایسه با تولید یونجه در شرایط آبی راندمان مصرف آب بالایی دارد.برای مثال در استان کردستان سالانه برای تولید 650 هزار تن علوفه به میزان 4 برابر حجم آب سد گاوشان آب مصرف میگردد در حالی که در سیستم کشت هیدروپونیک بسته، میتوان همین مقدار علوفه را با 650 هزار لیتر آب یعنی به ازای هر لیتر یک تن به عمل آورد. در صورتی که بتوان با استفاده از رویکردهای نوین علوفهی ارزان را تولید کرد، صنعت دامپروری بعنوان یک صنعت بومی، اشتغالزا و مولد در شرق کردستان احیا شده و با تولید شیر و گوشت با کیفیت بالا و قیمتهای منطقی میتواند در بازارهای داخلی، منطقهای و بینالمللی رقابت نماید.
گیاهان دارویی
گیاهان دارویی، گیاهانی با متابولیتهای اولیه و ثانویه بنام ماده مؤثره هستند که جنبه دارویی دارند. از قدیم الایام و در طب سنتی این گیاهان در شرق کردستان بطور گستردهای برای مداوای طیف وسیعی از بیماریها بصورت عصاره، دمنوش و دیگر اشکال مورد استفاده قرار گرفتهاند. امروزه گیاهان دارویی یکی از کانالهای مهم تجارت و بازرگانی در جهان میباشند که گردش مالی بسیار بالایی در سطح بین المللیدارند. شرق کردستان با بیش از 2000 گونه گیاه دارویی (تنها در استان کردستان 1200 گونه گیاه دارویی وجود دارد) یکی از مناطق غنی از این لحاظ است. همانطوریکه بیان گردید با توجه به قدمت این حرفه در کردستان، با قاطعیت میتوان گفت کشت، تولید، بستهبندی و فرآوری گیاهان دارویی میتواند زمینه اشتغال بسیاری از جوانان و افراد تحصیلکرده شرق کردستان را فراهم نموده و توسعه اقتصادی این مناطق را سبب گردد.متاسفانە برداشت بیرویه گونههای گیاهی دارویی سبب شده است که بسیاری از این گونهها در معرض انقراض قرار گیرند. کارشناسان معتقدند در سالهای اخیر 100 گونه گیاهی کردستان با خاصیت دارویی دچار انقراض شده است. از آنجایی که در کردستان صنایع و کارخانجات تخصصی برای بستهبندی، عصاره گیری و فرآوری گیاهان دارویی وجود ندارد این سرمایه ملی با قیمت بسیار پائین به اصفهان، قم ، اراک و کاشان خام فروشی میگردد که نه تنها عایدی برای مردم کرد ندارد به دلیل برداشت بیرویه گیاهان مرتعی و در معرض انقراض قرار دادن این سرمایه ملی خسارتهای سنگینی را به این مناطق تحمیل مینماید. برای شروع، رشد و توسعه کشت و تولید گیاهان دارویی در کردستان لازم است به نکات زیر توجه گردد.
گیاهان دارویی کردستان به دلیل شرایط توپوگرافی و آب و هوایی ویژه از اسانس بسیار بالایی برخوردارند بطوریکه اسانس موجود در یک تن بیدمشک کردستان با اسانس موجود در 10 تن بیدمشک قم و اراک برابری مینماید اما با کمال تأسف همانطوری که گفته شد این پتانسیل بالقوه در راستای اشتغال و تولید در جهت رفاه و آسایش مردم کرد مورد استفاده قرار نگرفته است. مردم کاشان با 150 میلیمتر بارندگی در سال و در یک منطقه کویری به کشت، تولید و فرآوری گل محمدی روی آوردهاند طوریکه 100 هزار نفر با همین یک قلم گیاه دارویی اشتغال دایم دارند و سالانه میلیاردها دلار گلاب به داخل و خارج از کشور میفروشند در حالیکه حداقل میزان بارندگی در مناطق مختلف کردنشین 450 و حداکثر 900 میلیمتر است و حاصخیزی و باروری خاکها در این مناطق به مراتب بیشتر از کاشان است ولی با کمال تأسف خبری از همچنین پروژههایی در این مناطق نیست.
مردم مناطق کردنشین با کشت گیاهان دارویی مثل گل محمدی (باغی)، زرشک و سماق میتوانند نه تنها با بیکاری بلکه با خشکسالی نیز مقابله نمایند. گیاهان دارویی را میتوان در گلخانهها و همچنین در آزمایشگاه های کشت بافت و درون بیوراکتورها پرورش داد. بیوراکتورها انقلاب عظیمی در تولید متابولیتهای ثانویه در جهان ایجاد نمودهاند. در این روش از یک سلول، با تغییرات هورمونی میلیونها سلول تمایز نیافته (تخصص نیافته) در محیط درون شیشهای (بیوراکتور) پرورش میدهند و متابولیتهای ثانویه را از این تودههای سلولی استخراج میکنند.
بستهبندی، انبار و سردخانه
امروزه موفقیت اقتصادی در تولید محصولات کشاورزی و تولیدات دامی مستلزم تأسیسات پیشرفته از جمله صنایع تبدیلی، بستهبندی، انبارداری و سردخانه میباشد. بطورکلی صنایع تبدیلی و جانبی تولیدات کشاورزی و دامی در ایران رشد چندانی نیافته و بسیار مبتدی است و شرق کردستان چنین صنایعی اصلاَ وجود ندارند و عدم وجود این صنایع سبب شده تا تولیدات کشاورزی شرق کردستان 1- تلفات زیادی داشته باشد، بخش قابل توجهی از تولیدات کشاورزی و دامی (40-35) به دلیل عدم وجود صنایع تبدیلی و جانبی تلف میگردد. 2-عرضه اجباری مجموعهای از محصولات باهم در زمان اوج عرضه محصولات کشاورزی و دامی بصورت فلهای، افت شدید قیمتها را سبب شده و تولید این محصولات را غیراقتصادی مینماید. 3- عدم امکان و توانایی برای صادرات محصولات تولیدی به خارج از مناطق کردنشین و خارج از ایران. 4- نارضایتی مصرف کنندگان داخلی از کیفیت محصولات عرضه شده بومی در بازار 5- عدم توانایی رقابت محصولات داخلی با محصولات خارجی مشابه و مهمتر از همه 6- مأیوس شدن تولید کنندگان کرد بعنوان ستونهای اصلی شالوده اقتصادی این مناطق میباشد. بیشتر محصولات کشاورزی و تولیدات دامی در شرق کردستان از این مسئله رنج میبرند. سالانه در استان کردستان 45 هزار تن توت فرنگی تولید میگردد و در زمان پیک تولید کیلویی 2000-1500 تومان به فروش میرسد، در حالی که هزینههای کارگری و تولید یک کیلوگرم توت فرنگی بالاتر این مقدار است، در عوض میوه خشک شده توت فرنگی خارجی کیلویی 000/100 تومان عرضه میگردد. در شرایطی که در دنیا از توت فرنگی شربت، رب، پوره و … میگیرند از این محصولات جانبی در کردستان خبری نیست. سالانه فقط در استان کردستان بیشتر از 000/500 تن سیب زمینی تولید میشود، اما از آنجایی که انبار و سردخانههایی حتی در سطح متوسط وجود ندارد و همچنین صنایع تبدیلی برای تبدیل این محصول به خلال سیب زمینی، چیپس و … وجود ندارد کشاورزان کردستانی مجبورندمحصولی که بیشتر اوقات بدون احتساب ارزش آب مصرفی (برای هر کیلوگرم آن 36 لیتر مکعب میباشد) با هزینه کیلویی 1000-800 تولید میشود را با قیمت 200 تا 300 تومان بفروشند. در فصل تولید گوجه فرنگی و زمان پیک عرضه آن به بازار ، گوجه فرنگی کردستان به قیمت کیلویی 200 تومان بفروش میرسد، در حالی که هزینه کارگری برداشت گوجه فرنگی کیلویی 200 تومان میباشد. اما تنها 45 روز پس از اتمام برداشت، قیمت گوجه فرنگی گاهاَ تا کیلویی 7000 افزایش مییابد. حال سوال اینجاست اگر سردخانههای مجهزی در این مناطق احداث و موجود باشد آیا باز هم نتایج رنج و زحمت کشاورزان به باد میرفت؟ انگور کردستان و خصوصآ انگور سیاه کردستان که میزان تولید آن دهها هزار تن در سال است به دلیل کیفیت بالای آن شهره خاص و عام بوده و هست، برای سالیان متمادی است که توسط دلالانی فرصت طلب به قیمت کیلویی 700-400 خریداری میگردد و در زمان مقرر با قمیتهای گزاف تا 000/10 تومان در بازارهای تهران و دیگر کلان شهرها عرضه میگردد. ملاحظه میگردد در این مورد نیز نبود سردخانه و صنایع تبدیلی(کشمش، دوشاب، رب و…) یکی از عوامل اصلی دسترنج کشاورزان است. عدم وجود کارخانجات تولید کننده آبمیوه، کنسانتره ، کمپوت و میوه خشک در کنار نبود انبار و سردخانههای مجهز لطمه جبران ناپذیری به توسعه باغات مناطق کردنشین وارد ساخته است طوریکه بدون توسعه این صنایع آینده روشنی برای آن متصور نیست. در رابطه با تولیدات دامی وضع به مراتب بدتر از تولیدات باغی و زراعی است، با وجود تنوعات بسیار زیاد فرآوردههای لبنی در مناطق کردنشین (خامه، کره، سیراج، سولکه، روغن حیوانی، انواع ماست، انواع دوغ و …) متأسفانه هیچ گونه اقدامی در رابطه با صنایع تبدیلی و بستهبندی لبنیات بسیار با کیفیت شرق کردستان صورت نگرفته است. معدود کارخانجاتی که در این مناطق راهاندازی شدهاند بجای استفاده از شیر تازه از شیرخشک بیکیفیت خارجی استفاده میکنند.
تکنولوژی و ماشین آلات
با شروع کشاورزی و دامپروری تا به امروز ساخت ادوات از چوب و فلزات مختلف نقش اساسی در پیشرفت کشاورزی و تأمین نیازهای اولیه انسان ایفا نموده است و انسان نیز با درک این واقعیت و بهره گیری از علوم مختلف همواره در ارتقا این ادوات کوشیده است. اما پیشرفتهای اخیر در 50 سال گذشته در زمینه تکنولوژی و ادوات کشاورزی به مراتب سریعتر و سرنوشتسازتر بودهاند. پر واضح است در دهه 1960 کشاورزی جهان یارای تأمین غذای 5/2 میلیارد نفر را نداشت و تاریخ بشر در آن دوران و قبل از آن چندین قحطی را بخود دیده که اپیدمی بیماریهای واگیردار ناشی از آن مرگ و میر میلیونی انسانها را سبب شده است.در حالی که امروزه از سطح زمینهای مفید در مقایسه با گذشته بسیار کاسته شده است با این وجود کشاورزی جهان قادر است غذای نزدیک به 8 میلیارد نفر را فرآهم سازد.
- هواشناسی و پیشبینی وضع هوا از جمله تکنولوژیهایی است که با بهرهگیری از علوم فیزیک و نجوم تأثیر بسزایی در افزایش تولیدات کشاورزی و دامی داشته است. استقرار ایستگاههای ثبت و مخابره وضعیت جوی در سایتهای کشاورزی بصورت ماهوارهای و ارائه گزارش وضعیت از طریق رادیو و تلویزیونهای محلی هر منطقه با زبان و ادبیات کشاورزی همان منطقه ریسک فعالیتهای کشاورزی را بطور معنیداری کاهش داده است. طوریکه امروزه تاریخ انجام فعالیتهای زراعی و باغی شامل کاشت، داشت(کودهی و سمپاشی) و برداشت کاملاَ بر اساس گزارشات هواشناسی و اطلاع کامل از وضعیت جوی تنظیم و صورت میپذیرد. در حال حاضر یکی از فاکتورهای مورد بررسی برای احداث باغهای اقتصادی بصورت علمی بررسی و تحلیل وضعیت جوی منطقه در یک بازه 40 ساله میباشد. هواشناسی در ایران به روز نشده و بسیاری از قرائتها هنوز توسط اپراتور صورت میگیرد، در خیلی از سایتهای کشاورزی ایستگاه هواشناسی اصلاَ وجود ندارد و اخبار و گزارشات هواشناسی بصورت بسیار کلی، غیرتخصصی و نامطمئن است که هیچ وقت متناسب با مناطق مختلف و با زبان بومی کشاورزان تشریح نمیگردد. در شرق کردستان هنوز از ابزار آلات ابتدایی در ایستگاههای کشاورزی استفاده میشود و عدم استفاده به روز و علمی از تکنولوژیهای نوین هواشناسی خسارتهای میلیاردی را سالانه سبب میشود.
- تکنولوژی آبیاری از دیگر تکنولوژیهایی است زندگی بشر را بشدت تحت تأثیر قرار داده است، آبیاری مزارع در قدیم الایام بصورت غرقاب، جوی و پشته و نواری با استفاده از آبهای روان، چشمهها و قناتها صورت میگرفت. در این قبیل آبیاریها علاوه بر اتلاف شدید آب و کیفیت پائین آبیاری، فقط زمینهای پائین دست و مسطح قابلیت آبیاری داشتند به همین دلیل درصد بسیار کمی از زمینهای کشاورزی آبی بوده و بقیه به صورت دیم کشت میشدند. اما با ظهور تکنولوژیهای نوین آبیاری سیستمهای جدیدی برای آبیاری ظهور نمودند. در مرحله اول حفر چاههای عمیق ( تا عمقهای بالای 200 متر)و نیمه عمیق در دشتهای حاصلخیز منابع جدیدی به منابع قدیمی آب برای آبیاری اضافه گردید که با طراحی و ساخت پمپهای قوی برای پمپاژ آب همزمان گردید. با پمپاژ آب مشکل آبیاری زمینهای بالادست منابع آبی مرتفع گردید، همچنین روشهای آبیاری نیز به روشهای جدید آبیاری بارانی و قطرهای تغییر نمودند. آبیاری بارانی و قطرهای علاوه بر صرفهجویی در میزان مصرف آب، راندمان بالایی نیز دارند و برای استفاده از این روشها به تسطیح اراضی نیاز نیست. یعنی میتوان از آنها در اراضی با پستی و بلندی فراوان نیز استفاده نمود. این نوع از آبیاری به نیروی کار زیادی نیاز ندارد، میتواند بصورت اتوماتیک باشد و قادر است زمین را بطور یکنواخت آبیاری نماید. نسل جدید آبیاری بارانی به نام سنترپیوت با اتاق فرمان متمرکز دارای راندمان بسیار بالا و کاملا اتوماتیک میباشد. ایران در دو دهه اخیر برنامههایی برای مکانیزه نمودن سیستم آبیاری در سراسر کشور به اجرا گذاشته است که تا حدودی نیز موفقیت آمیز بوده است. اما متأسفانه این برنامهها عدالت محور نبودهاند و برای مثال بودجههایی که برای نوین کردن سیستمهای آبیاری در استان آذربایجان شرقی، همدان، زنجان و … تخصیص داده شده است دهها برابر شرق کردستان بوده است. البته نباید فراموش کرد مشکلات مناطق کردنشین در این رابطه تنها به دولت محدود نمیشود بلکه کوچک بودن قطعات و عدم یکپارچگی مزارع، عدم همکاری و هماهنگی کشاورزان، توان مالی بسیار پائین و آگاهی پائین کشاورزان نیز در این زمینه کارساز بوده است.
- پیدایش تراکتور و دیگر ماشین آلات کشاورزی سبب شد کە نیروی کار ماشینی جایگزین نیروی کار انسانی گردد. تا امروز نسلهای مختلف و مترقی از این ماشینها و ادوات کشاورزی به بازار عرضه شده است. تراکتورهای اتوماتیک و کنترل از راه دور با قدرت بسیار بالا، کمباینهای پیشرفته برای بسیاری از محصولات(گندم، جو، ذرت، برنج، گوجه فرنگی، نخود، گلرنگ، آفتابگردان، کلزا و …) ، دروگرها، عمیقکارها، بذرکارها و … به تهیه و تأمین غذای جهان هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت امنیت و ثبات خاصی بخشیده است. صنعت تراکتورسازی و ماشین آلات کشاورزی ایران اگرچه به نسبت قدمتی طولانی دارد اما در مقایسه با کارخانجات پیشرو در جهان مانند کلاس Aبسیار مبتدی بوده و چه در داخل و چه در خارج یارای رقابت با محصولات جهانی را ندارد. لازم به ذکر است تنوع ماشین آلات و ادوات کشاورزی تولیدی ایران بسیار پائین میباشد و در حالت بهینه نیز جوابگوی نیاز روز کشاورزی ایران نیست. در اوایل دهه 1380 هجری شعبه از تراکتورسازی ایران در شرق کردستان در استان کردستان دایر گردید اما اقبال چندی نیافت و در کمتر از یک دهه ورشکسته گردید و به حالت تعطیل درآمد. اما جای تقدیر و خوش بینی دارد در شرق کردستان، شهر بوکان با پتانسیل بالقوه و خلاقیت مثال زدنی جوانان این شهر بدون هیچ گونه حمایت دولتی گامهای بلندی در راستای تولید ادوات متنوع کشاورزی برداشتهاند و گاهاَ خود خالق ادوات جدید برای اولین بار در جهان بودهاند. در رابطه با صنعت خود جوش شهر بوکان همین را بس که بعضی از ادوات تولیدی در این شهر به چین صادر میگردد. در سنندج نیز تلاشهایی مشابه بوکان صورت گرفته است ولی بیشتر موفقیتها در رابطه با تولید شیرآلات آبیاری در کشاورزی بوده است. کشاورزی و محیط زیست شرق کردستان از عدم استفاده صحیح و بجا از ماشین آلات و ادوات کشاورزی خسارت و آسیب فراوانی دیده است. لذا برای کاهش و ترمیم این آسیبها و همچنین استفاده سودبخش از این ماشینآلات ضرورت دارد نکات ذیل در اسرع وقت در دستور کار قرار گیرد. 1- با توجه به کشاورزی خرده پا و اندازه کوچک قطعات زمین از یک سو و هزینه بالای خرید ماشین آلات و ادوات کشاورزی بهمراه توان مالی پائین کشاورزان کردستانی از دیگر سو، لذا، بجای اینکه هر کشاورز به تنهایی اقدام به خرید بعضی از ماشین آلات و ادوات کشاورزی بنماید بهتر است در هر منطقهای یک مجتمع ماشین آلات کشاورزی بصورت تعاونی ایجاد گردد. در چنین شرایطی امکان خرید تمام ماشین آلات و ادوات مدرن و به روز کشاورزی فراهم میگردد، راندمان استفاده مفید از این ماشین آلات افزایش مییابد، در هزینه و وقت صرفه جویی گردیده و شرایط برای تبادل اطلاعات میان کشاورزان و افزایش آگاهی آنها فراهم میگردد که نهایتاَ به افزایش تولید با کیفیت بالا و هزینه پائین منجر خواهد شد. 2- باید توجه داشت که ظهور تکنولوژی جدید و مدرن الزاماَ به معنی عدم استفاده از تکنولوژی قبلی و قدیمی نیست3- باید سعی کرد تا حدالامکان خاکورزی را کاهش داد و از روشهای نوین مکانیزاسیون برای کشت بدون خاکورزی بهره جست. این مهم مستلزم استفاده از راهکارهای علمی به روز و ادوات پیشرفته کشت مستقیم میباشد. 4- با استفاده از دورههای کوتاه مدت مهارتافزایی، آگاهی و مهارت کشاورزان خصوصاَ کاربران ماشین آلات کشاورزی افزایش داده شود.
- آزمایشگاههای تجزیه خاک، آب و برگ، توسعه چنین آزمایشگاههایی درهای جدیدی برروی کشاورزی و کشاورزان گشوده است، طوریکه استفاده کاربردی و به موقع از این آزمایشگاهها ریسک را کاهش داده و تولید محصولات کشاورزی را از لحاظ کمی و کیفی گارانتی مینماید. خاک زراعی از لحاظ فیزیکی و شیمیایی مورد تجزیه قرار میگیرد. امروزه با استفاده از تجهیزات و وسایل آزمایشگاهی در آزمایشگاههای خاک و آب، تمام پارامترهای خاک و آب از جمله بافت و ساختمان خاک، عناصر ماکرو و میکرو خاک، اسیدیته، شوری خاک و عناصر موجود در آب تعیین میگردد و با نیاز گیاه یا گیاهان مورد نظر تطبیق داده میشود در صورت انطباق مجاز به کشت گیاه مورد نظر در زمین مورد آزمایش خواهیم بود در غیر اینصورت فقط زمانی میتوان گیاه را کاشت که با اصلاح پارامترهای خاک از تأمین شرایط رشد و نیازهای گیاه در زمین مورد آزمایش اطمینان حاصل گردد.در رابطه با خاکهای شرق کردستان باید گفت اگرچه این خاکها اساساَ حاصلخیز هستند اما به دلایل زیر دچار مشکل گردیدهاند و لازم است جهت جلوگیری از خسارت بیشتر تدابیری علمی و عملی اتخاذ گردد. 1- عدم آگاهی رانندگان ماشین آلات کشاورزی، چرای بیرویه، عدم رعایت تناوب زراعی به ساختمان خاک آسیب زده و خاکهای شرق کردستان را به اصطلاح خسته کرده است. برای رفع این مشکل لازم است مواد آلی خاکها تقویت گردیده و با استفاده از ماشین آلات تخصصی روشهای خاکورزی اصلاح گردد. 2- کشت بیرویه بدون آیشگذاری و یا استفاده از تناوب زراعی صحیح باعث تخلیه مواد غذایی ماکرو و میکرو در خاکها شده و به مرور زمان آنها را به خاکهای ضعیف تبدیل نموده است. برای مقابله با این مشکل تعیین الگوی کشت و رعایت تناوب زراعی الزامی است. 3-خاکورزی بیرویه و شخم عمیق در جهت شیب فرسایش بادی و آبی را در مزارع شرق کردستان تسریع نموده و خسارت سنگینی در بعضی از مناطق وارد ساخته است که جهت جلوگیری از این خسارتها اصلاح الگوی خاکورزی و اقدام به سوی کشت بدون خاکورزی ضروری است. 4- اجاره زمین به ترکها و اصفهانیها در کرمانشاه، کردستان، ایلام و مکریان که با استفاده بیرویه از فضولات مرغی شیره زمینها را با کشت گیاهان عظیم الجثه بدون رعایت تناوب زراعی و در نظر گرفتن استراحت برای زمین مکیدهاند، خاکهای این مناطق را به سمت شور شدن سوق داده است. در این رابطه توصیه میگردد، کشاورزان کردستانی چشمهایشان را بگشوده و هر چه سریعتر از این امر خوداری نمایند. در غیر اینصورت تداوم این روند در آینده نزدیک این زمینها را به لم یزرع و بیابان تبدیل خواهد نمود.5- استفاده بیرویه و غیرکارشناسی از کودهای شیمیایی که گاهاَ از روی ناآگاهی به آب چاهها اضافه میگردد، خطری جدی برای شور شدن خاک و تخریب ساختمان خاک محسوب میشود که بایستی با آگاهی بخشی سریعاَ جلوگیری و متوقف گردد.
گلخانههای خاکی و هیدروپونیک
ایران در مقایسه با کشورهایی مانند آمریکا، هلند، نروژ، اسپانیا و … از نظر تکنولوژی گلخانه بسیار ضعیف و غیر قابل مقایسه میباشد، در این راستا مناطق کردنشین( شرق کردستان) نیز در مقایسه با دیگر نواحی ایران از جمله اصفهان، ورامین، تهران، جیرفت و کرمان بسیار ضعیفتر بوده و هیچگونه اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است و اگر کاری هم انجام شده است در سطح مقدماتی میباشد. برای مثال کشت توت فرنگی در استان کردستان 50 سال زودتر از جیرفت شروع گردیده است. با این حال ظرف یکی دو دهه اخیر سطح کشت گلخانهای توت فرنگی در جیرفت به بیش از 3000 هکتار رسیده است ولی سطح کشت گلخانهای توت قرنگی کردستان به یک هکتار هم نمیرسد. از عوامل عدم توسعه گلخانه در مناطق کردنشین میتوان به سیاست عدم حمایت و سرمایه گزاری دولت در این مناطق، هزینه بالا احداث و راه اندازی گلخانه و عدم توانایی مالی کشاورزان کردستانی برای اجرای چنین پروژههایی، پائین بودن تجربه و سطح علمی کشاورزان در رابطه با گلخانه، عدم معرفی گیاهان مقرون به صرفه و استراتژیک از طرف سازمان جهاد کشاورزی برای کشت در گلخانه، عدم ثبات قیمت، خصوصاَ در بازارهای کوچک، عدم وجود تکنولوژی گرمایی و سرمایی مقرون به صرفه اشاره کرد. با توجه به تهدیدات و محدودیتهای موجود در رابطه با تولید غذا و امنیت غذایی مناطق کردنشین نیز مجبور هستند به توسعه گلخانه بویژه گلخانههای هیدروپونیک روی بیاورند که این مهم میتواند برای موفقیت بیشتر در مناطقی مثل قصرشیرین، سرپل ذهاب، مهران، دهلران و ایلام استارت بخورد و به دیگر مناطق بسط داده شود.
دامپروری و پرورش طیور و آبزیان
دامپروری از اولین و قدیمیترین حرفه برای گذران زندگی و کسب معاش کردها بوده است. مورخان بیان میدارند در حکومت مادها جامعه کردی به دو بخش گوران و کرمانج تقسیم میگردید. گورانیها ساکن روستاها بوده و به زراعت و باغداری مشغول بودند، در مقابل کرمانجیها کوچرو بودند و به دامداری مشغول بودند.این حرفه از گذشتههای نه چندان دور در مناطق کردنشین بسیار پر رونق بوده است، طوریکه در یک روستای 100 خانواری 5 تا 10 هزار رأس دام سبک و سنگین پرورش داده میشد، همین امر نیز پویایی خاصی را به صنایع لبنی، گوشت،پشم و ریسندگی و چرمسازی بخشیده بود. بدین ترتیب تأمین مایحتاج مردمان مناطق کردنشین نظیر لبنیات، گوشت، تأمین سوخت، تأمین کود، لباس، فرش، کیف و کفش، خیلی از وسایل و ادوات کشاورزی و … همه و همه بصورت بومی و از فرآوردههای دامی تهیه میگردید. این وضعیت در آن زمان ثبات ویژهای را به مناطق کردنشین بخشیده بود. زیرا اشتغال و تولیدات کافی به خانوادهها اجازه زادآوری بیشتری میداد، همین عامل هم سبب رشد جمعیت کردها میگردید و از این طریق آنها میتوانستند علاوه برحفظ خاک و سرزمین خود با وجود جنگهای ویرانگر و کشتار شمار زیادی از افراد خود را نیز از خطر انقراض نجات دهند. از دیگر فواید این حرفه در مناطق شرق کردستان کمک به حفظ فرهنگ و اداب و رسوم این مردمان بوده است. با کمال تأسف این حرفه در کردستان از 4 دهه پیش رو به افول گذاشته است طوریکه هم اکنون در روستاهای زیادی در مناطق کردنشین شرق کردستان خالی از سکنه شده است و در خیلی از روستاهایی که زندگی در جریان است نیز دامی نگهداری نمیشود. برای مثال در یک روستا با 100 خانوار به ندرت 500 رأس دام نگهداری میشود.(البتە نباید فراموش کرد کە نسبت تعادل دام با ظرفیت مرتع باید مد نظر قرار گیرد در غیر اینصورت وجود دام اضافی می تواند یکی از مهمترین فاکتورهای فرسایش خاک باشد)این امر برای جامعه کردی اتفاقات ناگواری را به دنبال داشته است که به مواردی از آن اشاره میگردد. 1- مهاجرت درصد بالایی از مردمان روستاها و مستقر شدن آنها در حاشیه شهرها بدون زیربناها و امکانات رفاهی و رواج پدیدهای نامبارک به نام حاشیهنشینی. از آنجایی که این مردمان مهارتهای لازم برای اشتغال و زندگی شهری را ندارند، در اثر فقر و بیکاری به انحرافات اجتماعی مانند مصرف و پخش مواد مخدر، فساد و تن فروشی روی میآورند، طوریکه رشد بیرویه این وضعیت بسیار مخرب و نگران کننده میباشد. 2- تبدیل جامعه کردی از یک جامعه مولد به یک جامعه مصرف کننده محض. این رویداد از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای جامعه کردی مرگبار است. از لحاظ فرهنگی سایر مناطق محصولات خودشان را با اسم و پیام فرهنگی خودشان به ما عرضه مینمایند که این اعمال در بسیاری از موارد کاملاَ برنامهریزی شده صورت میگیرند. از لحاظ اجتماعی، همانطور که اشاره شد از بین رفتن اشتغال و بیکاری گسست خانواده، حاشیهنشینی، رشد انحرافات اجتماعی، کاهش زاد و ولد، مهاجرت و …. را سبب میگردد که همگی مخرب و نابودگر میباشند. از لحاظ سیاسی، نیز بایستی بدانیم که یک جامعه مولد، جامعهای مقاوم است که برای محقق شدن خواستههای مشروع خود همواره تلاش کرده و به تلاش خود ادامه میدهد. در حالیکه جامعهای که مصرف کننده محض میباشد بقاء مقاومت را به لقائش بخشیده و برای تأمین مایحتاج روزمره خود سر تعظیم فرود میآورد.
3- کاهش جمعیت کردها، رها نمودن شغلهای مولد و متناسب با پتانسیلهای بومی منطقه به دلایل زیر کاهش شدید جمعیت کردها را سبب گردیده است. هم اکنون بسیاری از جوانان به دلیل فقر و بیکاری از ازدواج سرباز زده و بالارفتن سن ازدواج نیز به میزان زیادی افزایش فساد را سبب شده است. همچنین نرخ زاد و ولد در مناطق کردنشین ایلام، کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی 5/0 است درحالیکه میانگین نرخ زاد ولد در ایران نزدیک به 2 میباشد. بنابراین وقتی که مهاجرت جوانان تحصیل کرده و بیکار کرد به دیگر استانهای کشور ایران و خارج از کشور ایران را به این آمارها اضافه مینمائیم و مهاجرت تشویقی نیروهای فارس برای اداره ادارات، سازمانهای دولتی و پادگانها برای رقیق نمودن جمعیت کردها را مورد ملاحظه قرار میدهیم بایستی بیشتر و بیشتر از همیشه نگران جینوساید سفید این ملت بود.
شرق کردستان در زمینه پرورش طیور و آبزیان نیز از پتانسیل بالایی برخوردار است. از گذشته دور تاکنون در این مناطق همواره علاقه برای پرورش طیور (مرغ و خروس، بوقلمون، غاز، بلدرچین، کبک و …) وجود داشته است، وجود نژادهای کردی در این زمینه که از نظر ژنتیکی از سایر نژادهای موجود در بازار کاملا متمایز و گاهاَ بهتر هستند دلیلی بر این ادعاست. کردستان به دلیل داشتن رودها و چشمههای زیاد مکان مناسبی برای پرورش آبزیانی مانند ماهی و … میباشد. اگرچه قدمهای کوچکی در رابطه با احداث مرغداری و پرورش ماهی در شرق کردستان صورت گرفته است اما محدود و محصور بودن این صنایع در دست مافیای شبه دولتی و همچنین عدم وجود زیرساختها و چرخههای پویا خصوصاَ در رابطه با تأمین دانه و جوجه یک روزه این صنایع را با شکست مواجه ساخته است. بطوریکه بیشتر مرغداریها دچار ورشکستگی شده و خیلی از آنها نیز در سال بیش از دو دوره جوجهریزی ندارند. این در حالی است مصرف کنندگان مجبورند همواره مرغ تازه را با قیمت بسیار بالا بخرند یا در صورت پائین بودن توان مالی، مرغ یخی را بگیرند. در رابطه با پرورش بوقلمون، بلدرچین، شترمرغ، اردک، کبک، غاز و … وضعیت بسیار نابسامانتر بوده و در حد صفر است.در وضعیتی که بیکاری در تمام نقاط شرق کردستان سایه گسترانده و بر تمام بخشهای زندگی مردمان این مناطق تأثیری منفی و مخرب گذاشته است، پرورش طیور فوق به صورت سنتی، نیمه صنعتی و صنعتی میتواند نقش بسزایی در اشتغالزایی این مناطق داشته باشند. عوامل زیادی در ارتباط با ضعف و عقب ماندگی صنعت دامپروری، طیور و آبزیان شرق کردستان دخیل هستند که در ذیل به تعدادی از آنها اشاره میگردد. 1- سیاست ناامید کردن مردم در راستای تسلیم شدن و وابسته نمودن بیش از پیش آنها 2- عدم مدرن نمودن سیستم پرورش دام و طیور مطابق علوم روز 3- نبود زیربناهای لازم برای تولید و تهیه علوفه و دانه بصورت مقرون به صرفه در سطح وسیع 4- عدم وجود صنایع تبدیلی و بستهبندی 5- نامناسب بودن وضعیت بهداشت دام و طیور به دلیل ضعف شدید دامپزشکی در این مناطق 6- ضعف شدید تحقیقات بهنژادی جهت اصلاح و معرفی نژادهای مطلوب و مناسب برای پرورش در مناطق شرق کردستان 7- آگاهی پائین تولیدکنندگان در زمینه پرورش دام و طیور 8- عدم دسترسی به تکنولوژی روز 9- نبود تعاون و همکاری مردم برای انجام کارهای اقتصادی بصورت گروهی جهت کاهش هزینههای تولید و افزایش قدرت رقابت در بازار 10- توان مالی پائین و محدودیت مالی کشاورزان برای ایجاد تغییر در این زمینه.
نباید فراموش نمود در زمینه دامداری گرایشهای مختلف و زیادی وجود دارد که بیشتر آنها میتوانند برای توسعه اقتصادی و اشتغالزایی در مناطق کردنشین مقرون به صرفه و کارآمد باشند که در این بخش به خیلی از اینها اشاره نشده است از جمله میتوان به پرورش اسب و پرورش زنبور عسل اشاره نمود که هر دوی آنها یعنی اسب نژاد کردی و عسل کردستان شناخته شده و مشهور میباشند.
باغبانی
کردستان و بطور ویژه شرق کردستان به دلیل تنوع اقلیمی (گرمسیری، نیمه گرمسیری، معتدل، نیمه سردسیری و سردسیری) ، خاکهای حاصلخیز، آب، زمینهایی با ارتفاع متفاوت از سطح دریا، تنوع ژنتیکی گیاهان و درختان، وجود سیستمهای آفتاب – کوهستان ، نیروی انسانی و علاقه مردمان این مرز و بوم به باغبانی از پتانسیل بالقوه بسیار بالایی برای تولید انواع میوه، سبزیجات و گیاهان دارویی برخوردار است. طوریکه دکتر اسماعیل فلاح متخصص باغبانی در آمریکا بیان میدارند که با اقتصاد حاصل از باغبانی علمی و به روز فقط در استان کردستان میتوان 5 استان ایلام، کرمانشاه، همدان، کردستان و آذربایجان غربی بصورت خودکفا اداره نمود. مناطق دیم شرق کردستان نیز برای کشت محصولاتی همچون زرشک، سنجد، سماق، بادام، پسته، انگور و گل محمدی بسیار بسیار مناسب میباشند. این محصولات را میتوان بدون نیاز به آب در شرایط دیم و در سطح وسیع کشت نمود. علیرغم پتانسیل بسیار بالا و بالقوهی باغبانی در شرق کردستان، متأسفانه تاکنون به دلایل مطرح شدهی ذیل بعنوان یک محور اقتصادی کارآمد و بالفعل در نیامده است.
1- فقدان استراتژی هدفمند و اقتصادی در احداث باغات
2-عدم رعایت اصول فنی و مهندسی در احداث باغات( بررسی میانگین 40 ساله وضعیت جوی، آزمایش خاک، معماری باغ و….).
3- عدم تمرکز بر کاشت و پرورش گیاهان و درختان استراتژیک
4- فقدان مراکز تحقیقات باغبانی مجهز به تکنولوژی روز برای اصلاح و بهنژادی درختان سازگار با شرایط آب و هوایی این مناطق.
5- فقدان صنایع جانبی و کارخانجات تبدیلی(کمپوتسازی، آبمیوهگیری، پوره و کنسانتره، خشک کردن، بستهبندی و سردخانههای پیشرفته).
6- عدم آگاهی کافی کشاورزان برای استفاده صحیح و به موقع نهادهای کشاورزی (کود، سم، هورمون و تقویت کنندهها).
7- فقدان سیستم هواشناسی با گزارشات محلی و تخصصی (سالانه 40 هزار هکتار از باغات استان کردستان دچار هوازدگی میگردد).
8- نبود ماشین آلات و تکنولوژی به روز
9- عدم جایگزینی سیستمهای آبیاری سنتی و ناکارآمد با سیستمهای نوین و پربازده
10- عدم ارائه محصولات تولیدی تحت نام یک برند واحد کردستانی( برای مثال سالانه هزاران تن انگور سیاه، گردو و بادام بدون استفاده از هر گونه سم و کود تولید میگردد، از آنجایی که این محصولات کاملا ارگانیک هستند، لذا بایستی تحت پوشش یک برند ارگانیک و با قیمت بالا به بازارهای هدف ارائه گردند، ولی تاکنون چنین اتفاقی رخ نداده است).


